امسال نیز چون سالهای گذشته ، سریالهای شبانه تلویزیون میهمان خانه ها شدند تا به واسطه جادوی هنر هفتم ، درک بیشتری از معنویت و باید ها و نباید ها برده شود
و اینکه بودن و نبودن چنین سریالهایی در ماه مبارک رمضان لزومی دارد یا نه و آیا توانسته اند فضای معنوی جامعه را تقویت نمایند مبحث جداگانه ایی است که قصد صحبت در این مقوله را ندارم
با توجه به بحثهای متفاوت رسانه ایی و گفت و شنودهای عامیانه ایی کوچه و بازار در باب سریالهای ماه مبارک و بالاخصوص اغماء که با حساسیت ویژه بعضی نمایندگان مجلس و سازمان پزشکی و جامعه پرستاران و بدنه جامعه مواجه شد ، تصمیم به تحلیل و گفتمانی صریح در نقد اغماء گرفتم . نظرات مثبت و منفی خوانندگان در ایجاد میز گرد و گفتمانی پر بار موثر است.
دکتر طه به ظاهر انسان مقید و با خدایی است که با فوت همسرش در زیر تیغ جراحی خودش در عدالت خدا شک می کند و با پیدا نمودن دوست قدیمی اش الیاس ، مسیر معنوی زندگانیش به جهت دیگری سوق پیدا میکند و اسیر وسوسه های شیطانی او می شود وبالاخره به خواست خود و کمک دیگران به خویشتن باز میگردد و چهره اصلی الیاس را می شناسد .
إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ (التغابن/15)
اموال و فرزندانتان وسیله آزمایش شما هستند، و اجر و پاداش عظیم نزد خدا است .
مرگ (مولود) امتحان و آزمایش باری تعالی بود تا ایمان و اعتقاد (پژوهان) را در بوته نقد بکشاند و برایش مشخص شود که اسلام و مسلمانیتش فقط به سخن بود و در عمل چون درخت بی ریشه ایی است که به واسطه امواج سیاهی و فریب هر لحظه به جایی میرود و جز سیاهی لشگر در جبهه حق جایگاهی ندارد ، او خواهد فهمید که اگر در صحرای کربلا نیز حضور داشت ، همچون شمر شمشیر بر نور حق می کشید .
الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ (البقرة/156)
آنها که هر گاه مصیبتى به ایشان مىرسد، مىگویند: (ما از آنِ خدائیم؛ و به سوى او بازمىگردیم!)
وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ (آل عمران/145)
هیچکس، جز به فرمان خدا، نمىمیرد؛ سرنوشتى است تعیین شده؛
پژوهان با مرگ عزیزترینش به عدالت خدای شک می کند تا کافر به اصول مذهب شود ، در حقیقت او اصلا به روز جزا اعتقاد نداشته و در جهل مرکب به سر می برده است دکتر طه به همین راحتی دلِ به ظاهر سفیدش را با سیاهی شیطان عوض می کند ، پژوهان منجلاب درونش را با مرگ مولود بهم می زند تا کثافات ته نشین شده وجودش را ببیند و دیگران را از بویش برهاند ، اینک آمادگی لازم را دارد تا شاگرد شیطان شود ، پس (الیاس) از گماشته های ابلیس ، اموزشش را بر عهده می گیرد.
وَ کَذَلِک جَعَلْنَا لِکلِّ نَبىٍ عَدُوًّا شیَطِینَ الانسِ وَ الْجِنِّ یُوحِى بَعْضهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُف الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّک مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا یَفْترُونَ (الأنعام/112)
وَ لِتَصغَى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ وَ لِیرْضوْهُ وَ لِیَقْترِفُوا مَا هُم مُّقْترِفُونَ (الأنعام/113)
112 - اینچنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جن قرار دادیم که سخنان فریبنده و بى اساس (براى اغفال مردم ) به طور سرى (و درگوشى ) به یکدیگر مى گفتند و اگر پروردگار تو مى خواست چنین نمى کردند (و اجبارا مى توانست جلو آنها را بگیرد ولى اجبار سودى ندارد) بنابراین آنها و تهمت هایشان را به حال خود واگذار!
113 - و نتیجه (وسوسه هاى شیطان و تبلیغات شیطان صفتان ) این خواهد شد که دلهاى کسانى که به روز رستاخیز عقیده ندارند به آنها متمایل میگردد و به آن راضى مى شوند و هر گناهى بخواهند انجام دهند، انجام مى دهند.
الیاس شیطان است از نوع انسی آن و نه جنی که
قُلْ أَعُوذُ بِرَب النَّاسِ(1) (الناس)
مِن شرِّ الْوَسوَاسِ الخَْنَّاسِ(4) الَّذِى یُوَسوِس فى صدُورِ النَّاسِ(5) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ(6)
1 - بگو پناه مى برم به پروردگار مردم .
4 - از شر وسواس خناس .
5 - که در سینه هاى انسانها وسوسه مى کند.
6 - خواه از جن باشد یا از انسان !
شیاطین جمع شیطان معنى وسیعى دارد و به معنى هر موجود سرکش و طغیانگر و موذى است ، و لذا در قرآن به انسانهاى پست و خبیث و طغیانگر نیز کلمه شیطان اطلاق شده است ، همانطور که در آیه فوق کلمه شیطان هم به شیطانهاى انسانى و هم به شیطانهاى غیر انسانى که از نظر ما پنهانند اطلاق شده ، اما ابلیس اسم خاص براى شیطانى است که در برابر آدم (علیه السلام ) قرار گرفت و در حقیقت رئیس همه شیاطین است !: بنابراین شیطان اسم جنس و ابلیس اسم خاص (علم ) است
تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 408
شیطان به هر گونه خود نمای می کند تا بندگان صالح را از صراط حق وا دارد گاه به شکل پول و مال ، گاه به شکل رفیقی ناباب و گاه به واسطه زمزمه های هوس آلود در افکار و یا در سیاق تسبیح و قرآن و دوستی به ظاهر نیک سرشت.
وقتی ابراهیم پیامبر به خواست خدای مامور بریدن سر اسماعیل شد ، شیطان به شکل انسان در برابر او جلوه گر شد ، همانگونه که بر ایوب نبی وارد شد تا صبر و استقامتش را بلرزاند
و خناس وسوسه گر در اولین شب دفن مولود به سراغ طه آمد تا شاید وسوسه اش کارگر افتد ، که چنین شد و پژوهان بر عدالت خدای شک نمود و در مقام نفی آن بر آمد و مهمتر اینکه از توبه نیز دستش بریده شد تا وسواس خناس با موفقیت نقشه اش را عملی نماید:
در حدیث پر معنى و تکان دهنده اى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : هنگامى که آیه ((و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم : کسانى که وقتى کار بدى انجام دهند یا به خویشتن ستم کنند خدا را یاد مى آورند و براى گناهانشان استغفار مى کنند)) نازل شد، ابلیس بالاى کوهى در مکه رفت ، و با صداى بلند فریاد کشید، و سران لشگرش را جمع کرد.
گفتند: اى آقاى ما! چه شده است که ما را فرا خواندى ؟ گفت : این آیه نازل شده (آیه اى که پشت مرا مى لرزاند و مایه نجات بشر است ) چه کسى مى تواند با آن مقابله کند؟ یکى از شیاطین بزرگ گفت : من مى توانم ، نقشه ام چنین است و چنان ! ابلیس طرح او را نپسندید! دیگرى برخاست و طرح خود را ارائه داد باز هم مقبول نیفتاد! در اینجا وسواس خناس برخاست و گفت : من از عهده آن برمى آیم .
ابلیس گفت : از چه راه ؟ گفت : آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى کنم ، تا آلوده گناه شوند، و هنگامى که گناه کردند توبه را از یادشان مى برم ! ابلیس گفت : تو مى توانى از عهده این کار برآیى (نقشهات بسیار ماهرانه و عالى است ) و این ماموریت را تا دامنه قیامت به او سپرد
تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 476
در صفین سپاه معاویه قرآنها بر نیزه کردند تا بواسطه قرآن بر سپاهیان ساده لوح و شیطان نشناس امیر المومنین فائق آیند و چنین شد که از قران ناطق گذشتند و به شیطان آری گفتند .
الیاس همان شیطان است با ظاهری متدین ، نماز خوان و محاسن دار که از راه مذهب بر پژوهان دل از خدا بریده وارد شده تا آخرین بند اتصال طه را با معبودش بدرد ، دکتر طه نمی تواند الیاس را از خود بر هاند چون اعتقادش بر مبنای اصولی و زیر بنایی ساخته نشده است ، او نمی داند حرام خداحرام و حلال او حلال است الی یوم الدین ، بنابرین چطور ممکن است دروغ به قول الیاس برای برگزیدگان جایز باشد و یا گوش دادن به نوشته های رساله مراجع فقط برای عوام الناس باشد که در اینصورت العیاذبالله پیامبران معظم دروغگو ترین انسانها بودند .
پژوهان خالی از وسعت بینش و فهم دینی است ، او مترسکی در دست شیطان شده ،به جایی میرسد که با عدم جراحی (پیر بابا) خود صاحب منزلت و مقام خواهد شد و دیگر به الیاس و امثال او احتیاجی ندارد .
اما همان بند نازک اتصال به خدا به داد او میی رسد تا به واسطه آخرین حرکت حریف ، مات بازی نگردد ، تلنگر های دیگران بالخصوص دکتر (بردیا) و نگاهی به گذشته پیموده اش باعث می شود چهره باطنی الیاس را شناسایی کند و مهمتر از ان بفهمد سالهاست که در منجلاب جهل مرکب ، دست و پا میزند و در حقیقت ،مرگ (مولود) هدیه ایی الهی بود برای نجات او.
او اکنون توبه می کند و از خدای متعال طلب مغفرت و بخشش می نماید ، تا با عفو پروردگارش ، تجربه مردودیت امتحان الهی را کوله بار راهش قرار دهد تا دوباره از صفر،مسیر نرفته را شروع نماید.
فیلم اگر چه دارای فیلم نامه محکمی است ، لکن بعضی موارد سهل انگاری در ان موجب سرگشتگی بینندگان و فهم بر عکس پیام را دارد که می توان در امور ذیل خلاصه نمود :
- مطرح نمودن این جمله که دکتر طه تبدیل به جراح افراد تبهکار شده و در پی نجات جان آنهاست ، تا جایی که حتی خود دکتر هم به الیاس اعتراض می کند که چرا اینها را به من معرفی نموده تا با جراحیشان باعث نجات آنها از مرگ شوم . این مطلب درست بر خلاف تعالیم اسلامی است که اولا مرگ دست خداست و پزشکان فقط وسیله مداوایی بیماران هستند ثانیا وظیفه دینی و قانونی یک پزشک مداوای بیماران است ، حتی اگر مفسدترین انسانها باشد و وظیفه حاکم شرع اجرای حد مجرم ، بنابراین تداخلی مابین وظایف مشاهده نمی شود بر خلاف فیلم که وظیفه پزشک و حاکم شرع در هم مخلوط شده اند ، پس جراحی ( رز) یا (پسرک قاتل) ویا ( پرویز) نمی تواند جزء نقاط منفی دکتر طه باشد و کارگردان باید علت دیگری را در انحراف پژوهان معرفی مینمود.
- کارگردان با کمی زرنگی میتوانست الیاس را تبدیل به خناس کند که فقط کارش وسوسه و حیله است و لزومی در نمایش آن برای دیگران نباشد . ما در فیلم می بینیم شیطان برای منحرف نمودن طه می اید، اما به چه دلیلی، دختر طه نیز با ان آشنا می شود مبهم است چرا که شیطانِ هر کس، فقط برای اوست الا اینکه هر دو وجه تشابهی داشته باشند که اسیر حیله واحدی شوند ،در صورتی که در فیلم، دختر طه در مسیر مخالفی از پژوهان سیر می کند و اصولا نمی بایست ابلیس را ببیند.
و در آخر شاید برای درک بهتر موضوع فیلم باید قبل آن، بواسطه نمایش سریالهای پیش زمینه ، سنگینی موضوع را برای جامعه سهل تر می نمودند ، تا مشکلات پیش امده به راحتی قابل هضم باشد.
انشاء الله در آینده شاهد موضوعات زیباتر و فیلم نامه قوی تری باشیم.
|